من دنبال یه داستان کوتاه به زبان انگلیسی درباره موفقیت هستم که ترجمه فارسی هم داشته باشه. میخوام هم زبانم رو تقویت کنم و هم از داستانش انگیزه بگیرم. پیشنهادی دارید؟
یکی از داستانهای کوتاه معروف که در مورد موفقیت و مقاومت در برابر مشکلات است، داستان “The Obstacle in Our Path” است. این داستان به ما یاد میدهد که موانع و مشکلاتی که در زندگی با آنها روبهرو میشویم، میتوانند فرصتی برای رشد و پیشرفت باشند.
در اینجا متن داستان به زبان انگلیسی و ترجمه فارسی آن را آوردهام:
The Obstacle in Our Path (مانعی در مسیر ما)
English Version:
There was once a young man who asked a wise old man, “What is the secret to success?” The old man smiled and said, “Let me tell you a story.”
He took the young man to a large rock in the middle of a field and asked him to push it. The young man pushed with all his strength, but the rock didn’t move. The old man then told him, “Push again, but this time, push even harder.”
The young man pushed, sweat pouring down his face, but the rock remained still. He was exhausted and frustrated. Finally, after hours of pushing, he collapsed to the ground and said, “It’s impossible. This rock will never move.”
The old man looked at him and said, “The rock didn’t move, but did you notice what happened to you during the struggle? You became stronger, more determined, and more patient. The obstacle was not the rock, but the way you grew in overcoming it.”
The young man realized the truth in the old man’s words. Success wasn’t about moving the rock; it was about overcoming the obstacles within himself.
Moral of the story: Success isn’t about avoiding obstacles; it’s about growing stronger and wiser through the challenges we face.
ترجمه فارسی:
یک روز جوانی از مردی دانا پرسید: “راز موفقیت چیست؟” مرد دانا لبخندی زد و گفت: “بگذار یک داستان برایت تعریف کنم.”
او جوان را به سنگ بزرگی در وسط یک مزرعه برد و از او خواست که آن را هل دهد. جوان با تمام توان خود سنگ را هل داد، اما سنگ تکان نخورد. مرد دانا به او گفت: “دوباره فشار بده، اما این بار محکمتر.”
جوان فشار داد و عرق از صورتش میریخت، اما سنگ همچنان ثابت بود. او خسته و ناامید شد. سرانجام بعد از ساعتها فشار دادن، به زمین افتاد و گفت: “این غیرممکن است. این سنگ هیچگاه تکان نمیخورد.”
مرد دانا به او نگاه کرد و گفت: “سنگ تکان نخورد، اما آیا متوجه شدی که در طول این تلاش چه چیزی برای تو اتفاق افتاد؟ تو قویتر، مصممتر و صبورتر شدی. مانع سنگ نبود، بلکه رشد تو در غلبه بر آن بود.”
جوان حقیقت کلام مرد دانا را درک کرد. موفقیت نه در تکان دادن سنگ، بلکه در غلبه بر موانعی بود که در درون خود داشت.
پند داستان: موفقیت به معنای اجتناب از موانع نیست؛ بلکه به معنای قویتر و حکیمتر شدن از طریق چالشهایی است که با آنها مواجه میشویم.
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید برای ارسال پاسخ